آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان روزای عاشقی و آدرس rozasheghi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. نويسندگان روزای عاشقی اول سلام . ببین اگه هر حرفی زدم اول تو زدی ج گرفتی یادت باشه عشق این نیس که با پررویی تمام بهم بگی توف تو صورتت جلوی تمام دوستام کمم اوردی یادته چی گفتی هی خدا اگه یکم بهم فک میکردی میفهمیدی به کارات فک کرده بودی خیلی عالی بود؟ نتیجه گرفتی؟ دیگه نمیخوام اقا هیچی ازت هیچیم نخواسته بودم فقط یه کادو یه گل بود که خیلی وقت بود میخواستم بگم نمیخوام مراعات کردم ولی.چرا برام توی پیام خصوصیت گل گذاشتی . محرمیتم تو باید بهم بزنی من هیچ وقت اقدام نمیکنم نمیتونم بازم نخوام بهت فک نکم نمیتونم کاش کاش یکم یکم ارزش داشتم . از همتون زدم از همتون هیچی ازتون نمیخوام تنها ارزوم مرگه چه خیالایی داشتم تینا یادته . یادته رفته بودیم توی کلبه چه قدر رویایی بود . ولی حالا برگشتی بهم میگی من فک کردی با تو ازدواج میکنم من میرم جایی احترام بذارن حسابم کنن نکردیم خودم چقدر بهت احترام گذاشتم مامانم چقدر کمکمون کرد مامانت زنگ زد فقط فهشم دادتو هم اصن اهمیت نداشت عاشقت شدم چون عاشقم بودی ولی الان میدونم تو یکی بهتر پیدا شده که رویات شده عملتم موفق باشه خوشبخت شی برات ارزومه هیچ وقت سراغت نمیام فقط تنها حرفم بهت با زنت خیلی مهربون باش نه مث من تا اونم بتونه احساس امنیت کنه اونجوریی هس بخواش نه اونجوری میخوای . موفق باشی خداحافظ چهار شنبه 18 ارديبهشت 1398برچسب:, :: 14:44 :: نويسنده : عاشق
خدا میدونی چقدر دوسش دارم خدا میدونی شب تا صبح دست روبه تو التماست میکنم که مال من شه خدا دلم داره تنگ میشه براش خدا دیگه نای نفس کشیدنو ندارم خدا همه فکر خودشونن منم احساس دارم منم میخوام با کسی که عاشقش هستم باشم خدا خستم خستم یه نفرو میخوام به حرفام گوش کنه خدایا میدونی چقدر عاشقشم چرا اینجوری شده خدا مگه نیستی خب دستمو بگیر کمکم کن منم میخوام باهاش باشم . خدا کمکم کن پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 16:47 :: نويسنده : عاشق
امروز دلم گرفته از همه چیز از همه کس از عشق از خدا از دنیا از خودم اخه چرا خدا بگو بهم واسه چی چیکارت کردم جز پرستشت چقدر صدات زدم پنبه کردی تو گوشات و نشستی و به من میخندی؟ اخه مگه دلت میاد؟ چقدر بی رحم شدی تو که قبلا صدامو میشنیدی چی شد؟ خستم از حرفای خوبو بی سروته متنفرم از ادمای بی مغزو شعور از کتابای با اسمای قشنگ .خدا منظورمو میفهمیی خسته شدم .من حق زندگی ندارم حتی حق مردنم ندارم اخه چرا خدا؟ مگه میشه اون از اون داییم که بی رحمانه بردیش پیش خودت بازیم دادی خدا . حتی اگه خودمم بخوام نمیذارن همه اونی میخوان که خیالشون میخواد منو قبول ندارن . هرچی خورد شدم دم نزدم دیگه بسمه خسته شدم دیگه میخوام وایستم دیگه نمیخوام خدا تو بردی قبول کمکم کنننن دیگه نمیتونم پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 16:40 :: نويسنده : عاشق
امروز دلم گرفته از همه چیز از همه کس از عشق از خدا از دنیا از خودم اخه چرا خدا بگو بهم واسه چی چیکارت کردم جز پرستشت چقدر صدات زدم پنبه کردی تو گوشات و نشستی و به من میخندی؟ اخه مگه دلت میاد؟ چقدر بی رحم شدی تو که قبلا صدامو میشنیدی چی شد؟ خستم از حرفای خوبو بی سروته متنفرم از ادمای بی مغزو شعور از کتابای با اسمای قشنگ .خدا منظورمو میفهمیی خسته شدم .من حق زندگی ندارم حتی حق مردنم ندارم اخه چرا خدا؟ مگه میشه اون از اون داییم که بی رحمانه بردیش پیش خودت بازیم دادی خدا . حتی اگه خودمم بخوام نمیذارن همه اونی میخوان که خیالشون میخواد منو قبول ندارن . هرچی خورد شدم دم نزدم دیگه بسمه خسته شدم دیگه میخوام وایستم دیگه نمیخوام خدا تو بردی قبول کمکم کنننن دیگه نمیتونم پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 16:40 :: نويسنده : عاشق
امروز دلم گرفته از همه چیز از همه کس از عشق از خدا از دنیا از خودم اخه چرا خدا بگو بهم واسه چی چیکارت کردم جز پرستشت چقدر صدات زدم پنبه کردی تو گوشات و نشستی و به من میخندی؟ اخه مگه دلت میاد؟ چقدر بی رحم شدی تو که قبلا صدامو میشنیدی چی شد؟ خستم از حرفای خوبو بی سروته متنفرم از ادمای بی مغزو شعور از کتابای با اسمای قشنگ .خدا منظورمو میفهمیی خسته شدم .من حق زندگی ندارم حتی حق مردنم ندارم اخه چرا خدا؟ مگه میشه اون از اون داییم که بی رحمانه بردیش پیش خودت بازیم دادی خدا . حتی اگه خودمم بخوام نمیذارن همه اونی میخوان که خیالشون میخواد منو قبول ندارن . هرچی خورد شدم دم نزدم دیگه بسمه خسته شدم دیگه میخوام وایستم دیگه نمیخوام خدا تو بردی قبول کمکم کنننن دیگه نمیتونم پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 16:40 :: نويسنده : عاشق
امروز دلم گرفته از همه چیز از همه کس از عشق از خدا از دنیا از خودم اخه چرا خدا بگو بهم واسه چی چیکارت کردم جز پرستشت چقدر صدات زدم پنبه کردی تو گوشات و نشستی و به من میخندی؟ اخه مگه دلت میاد؟ چقدر بی رحم شدی تو که قبلا صدامو میشنیدی چی شد؟ خستم از حرفای خوبو بی سروته متنفرم از ادمای بی مغزو شعور از کتابای با اسمای قشنگ .خدا منظورمو میفهمیی خسته شدم .من حق زندگی ندارم حتی حق مردنم ندارم اخه چرا خدا؟ مگه میشه اون از اون داییم که بی رحمانه بردیش پیش خودت بازیم دادی خدا . حتی اگه خودمم بخوام نمیذارن همه اونی میخوان که خیالشون میخواد منو قبول ندارن . هرچی خورد شدم دم نزدم دیگه بسمه خسته شدم دیگه میخوام وایستم دیگه نمیخوام خدا تو بردی قبول کمکم کنننن دیگه نمیتونم پنج شنبه 19 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 16:40 :: نويسنده : عاشق
شاید بشه گفت جدایی, حسرت دل
آدمهاست
:
:
امشب از اون شباست كه من
دوباره ديوونه بشم
تو مستي و بي خبري اسير ميخونه بشم
امشب از اون شباست كه من
دلم مي خواد داد بزنم
تو شهر اين غريبه ها دردمو فرياد بزنم
دلم گرفت ار آسمون
از زمين و هم از زمون
تو زندگي چقدر غمه
دلم گرفته از همه
اي روزگارلعنتي
تلخه بهت هر چي بگم
من به زمين و آسمون دست رفاقت نمي دم
حتماً می گی چرا؟
از خودت متنفر می شی
که چرا دیر فهمیدی
که هرچی می ری نمی رسی
یعنی پایانی نداره و بی نهایته
بریدن واسه اینکه اگه کسی بخواد عشق
رو بفهمه باید از خودش ببره
است
من می گم عشق
آدمهارو می سوزونه چهار شنبه 18 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 18:2 :: نويسنده : عاشق
بــــــرای آن عاشق بی دل مینویـــــــسم که حرمت اشکهــــــایم را ندانست بـــــــرای آن مینویــــــــــسم که معنای انتــــــــظار را ندانست چه روزها و شبهایی که به یادش سپری کردم بــــــــــرای آن مینویــــــــسم که روزی دلش مهربان بود مینویسم تا بداند دل شکـــــــــستن هنر نیــــــــــــست نه دگر نــــــــــگاهم را برایش هدیه می کنم نه دگر از فاصله ها دم میزنم و نه با شعرهایم دلتـــــــــــنگی ها را فریـــــــاد میزنم ..... مینویـــــــــــسم شاید نامهربانی هایش را باور کند... چهار شنبه 18 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 18:0 :: نويسنده : عاشق
برای بار چندم رفت ولی ولی ایندفعه خیلی جدیه اقا علی باشه من کاریت ندارم شناختمت فهمیدم منو برای چی میخواستی . فقط اینو یادت باشه یکم شرف داشتی من زنت بودم بهم نمیگفتی لیاقتت نامردان که با هزار کثافت کاری میکنن ولی تو بهت بگنعاشقتم و ذوق بزنی نه خیر اقا علی من این ادمی نیستم نمیدونی چه حالی دارم ولی دیگه بهت فک هم نمیکنم بهتره فراموشت کنم چون میدونم دیگه هیچ وقت مهرت به دلم نمیشینه حیف من یادت رفته کارام چقدر بهت محبت میکردمیادته ؟ . خیل خب من اینجا مینویسم واسه دلم واسه دل عاشقم که له شد پر پر شد تنها اینجارو دادم میام و مینویسم ولی بدون تا اخر عمرم درسته دیگه هیچ احساسی بهت ندارم ولی بازم خیانت نمیکنم چون ضربه بدی بهم زدی .بای سه شنبه 17 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 14:57 :: نويسنده : عاشق
امروز 2روز از تنهایی میگذره ولی اقام دیروز بهش اس دادم و باهاش خداحافظی کردم ولی بازم مث همیشه برگشتیم حالا دیگه نمیتونم بنویسم چون درس دارم داریم به امتحانای خرداد نزدیک میشیم باید بخونم که بتونم توی همین مدرسه بمونم اخه داره نمونه دولتی میشه خب پس فعلا شوهرمو میسپارم دست خدا بوس بوس مواظب خودت باشیا عاشقتم عشق ابدیم یک شنبه 15 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 20:1 :: نويسنده : عاشق
![]() ![]() |