آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان روزای عاشقی و آدرس rozasheghi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. نويسندگان روزای عاشقی امروز بهم خبر دادن اسای ناجور درموردتو داده اول باور کردم ولی وقتی خودش قسم خورد حرف اونو باور کردم باهاش خیلی بد رفتاری کردم خدا منو بکششششششششششش.
امروز اخرای اسفنده بهش گفتم یا میای خواستگاری یا همه چی تموم از خودم بدم میاد اخه چراااااا؟؟؟؟؟؟؟
از عید هیچی براتون ننوشتم حالم بد بود از خودم حالم بهم میخوره . تابستون91 باهم خوبیم کسیم کاریمونداره خوبه وضع از اینده حرف میزنیم خیلی قولا بهم داده خداکنه عملشون کنه منم قولایی بهش دادم و عمل میکنم پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:, :: 10:6 :: نويسنده : عاشق
امروز اومد جلوی مدرسه با یه شاخه گل رز وای چه گل خوشملی عشقم دستت دردنکنه عاشقتممم هرروز دارم عاشق تر میشم . امروز دی 90 همه فهمیدن دنیام زهرا ماره هیچی نخوردم سه روز .باهام قهرن بهش فحش دادن دنیام نابود شده التماساشو نمیتونم تحمل کنم خدا پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:, :: 10:3 :: نويسنده : عاشق
امروز وسطای مهر هستیم از مدرسه اومدم تا بریم با مامان جلسه گوشیمو نیگاه کردم دیدم یه شماره زنگ زده اس دادم شما؟ زنگ زد گفت من ایما دوست ..هستم گفتم بفرما گفت باهاتون حرف دارم گفتم نمیتونم بحرفم ساعت4 بزنگید گفتم باشه و بای کرد. ساعت 5.الان برگشتم خیلی خوشحالم که بالاخره جوابمو امام رضا داد باهاش حرف زدم گریه شدم نتونستم جلو خودمو بگیرم ازم معذرت خواهی کرد و باز شدیم عاشق همیشگیی پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:, :: 9:59 :: نويسنده : عاشق
از مشهد اومدم خیلی دعا کردم که فقط بزنگه صداشو بشنوم حتی میخواد فحش بده بده ولی من فقط صداشو بشنوم فردا باید برم مدرسه برگشتم مدرسه قبلی خیلی خوش میگذشت اونجا حالا امسالو نمیدونم مثل سال اول هسته یا نه؟ خداکنه بزنگه گوشیم همیشه در دسترسه
پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:, :: 9:57 :: نويسنده : عاشق
امروز از تهران اومدم خیلی وقته چیزی ننوشتم اخه اونجا اینترنت نداشتم و سرم خیلی شلوغ بود حتی 4روز نتونستم درست بخوابم خیلی تنها بودم داداشم باهام قهر بود ولی تهران اشتی کرد اون نبود بدترین روزام بودن امروز اومدم توی شهر خودم حس خوبیه دوست دارم این حسو فردا باید بریم مسافرت با عمه و مامان بزرگو بابا بزرگ میریم مشهد دلم گرفته میخوام برم پیش امام رضا حرفامو بهش بزنمو گریه کنم خیلی داغونم خیلی پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:, :: 9:53 :: نويسنده : عاشق
امروز همه فهمیدن همه چی خراب شد شدم تنها ترین ازش توقع نداشتم اون حرفو بزنه اخه چرا ؟خیلی دلم گرفته ازش کاش نمیگفت .مامانش دوبار بهم زنگ زد من عاشقش بودم ولش نکردم ولی امروز چیزی گفت که دنیا رو سرم خراب شد پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:, :: 9:50 :: نويسنده : عاشق
امروز حس حسادتم گل انداخت بهش گفتم با مریم بهم بزن و فقط با خودم باش گفت چشم خیلی خوشحالم که شد مال خودم سیممو عوض کردم باهم خیلی خوبیم دوسش دارم بهترین مرد دنیاس خیلی بهش دل بستم خداکنه هیچ وقت تنهام نذاره پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:, :: 9:48 :: نويسنده : عاشق
امروز دوستم بهم گفت بهش بزنگ و بگو که گوشیمو گرفتن تا پنج شنبه خبری ازم نیس منم از خدا خواسته گفتم باشه . رفتیم عیادت پسرعمم مماخشو عمل کرده بود بهش اس دادم گفتم حرفارو گفت تو کی هستی اسممو نگفتم ولی زهرا اسممو گفت .گفت باهام دوست میشی خواهش به هرکی گفتم گفت نهداشتم شاخ درمیوردم گفتم نه تو دوسته دوستمی منم بهش خیانت نمیکنم گفت خواهش میکنم گفتم نه گفت تو کدوم یکی هستی نگفتم باز دوستم لو داد ول کن نبود گفتم باشه قبول ولی به مریم چیزی نگی گفت چشم بهش نگفت امشب بهترین شبمه عاشقتمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:, :: 9:43 :: نويسنده : عاشق
امروزرفتم مدرسه اونا نبودن نشستیم نادرنژاد بهمون یه سری لیست داد تا مرتبشون کنیم گشتم گشتم دنبال اسمش نبوووودد یه دفعه دیدمش و شمارشو برداشتم دوستم گفت اوندوست نمیشه منم گفتم من که نمیخوام دوست شه برای دلخوشی شمارشو برداشتم اون روز تموم شد و شد وقتی که رفتم با دوستم مریم کلاس نقاشی زهرا بهم زنگ زد شماره اونو میخواست بهش گفتم باشه میدم دادم بهش و اونم شماره مریمو بهش داد گفت با این دوست شو وقتی زنگ زد به مریم دنیا رو سرم خراب شد پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:, :: 9:36 :: نويسنده : عاشق
وای خدا جون اومده بود با اون دوست چاقش بهش گفتم کارارو بذارید توی اینا پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:, :: 9:32 :: نويسنده : عاشق
![]() ![]() |